{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
half cooked
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
نیم پز کردن
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
نیم پخته
معنی half cooked, معنی اتشکب رخخمثی, معنی half cooked, معنی اصطلاح half cooked, معادل half cooked, half cooked چی میشه؟, half cooked یعنی چی؟, half cooked synonym, half cooked definition,
معنی adulteress
,
ترجمه adulteress
به فارسی,
معنی job promotion
,
ترجمه job promotion
به انگلیسی,
معنی اشنایی تصادفی، (دختر) بلند کردن، برداشتن پیکاپ، دستگاه برقی ناقل صدای گرامافون، انتخاب رشد، ترقی، تجدید فعالیت، چیدن، هرچیز انتخاب شده سوارکردن، گرفتن، بهبودی یافتن
,
ترجمه اشنایی تصادفی، (دختر) بلند کردن، برداشتن پیکاپ، دستگاه برقی ناقل صدای گرامافون، انتخاب رشد، ترقی، تجدید فعالیت، چیدن، هرچیز انتخاب شده سوارکردن، گرفتن، بهبودی یافتن
به انگلیسی,
معنی world
,
ترجمه world
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی